جدول جو
جدول جو

معنی محمد صائب - جستجوی لغت در جدول جو

محمد صائب
(ءِ)
دو تن از شعرای متأخر عثمانی که هر دو را نام محمد و تخلص صائب و معاصر یکدیگرند. یکی در 1262 هجری قمری بسن سی وپنج سالگی وفات یافته و از اوست:
خاطره گلد کجه صائب مومیان دلربا
خواب و راحت قالماز اولدی دیدۀ خونابده.
و دیگری که عاشق پیشه بوده است مبتلا به جنون گشته و بسال 1270 هجری قمری در بیمارستان درگذشته است. از اوست:
باده ویردی حاصل عمریم جفای روزگار
صائبا اوراق تدبیرین قضا سوزانیدور.
(از ریحانه الادب ج 2 ص 408)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ءِ)
لقب احمد بن یعقوب که از فحول قراء متقدمین است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
محمد صفی بن میرزا شرف الدین وفائی. وی یکی از شعرای ایران و از مردم قم است. و به هندوستان رفت و مدتی در لکنهو در خدمت نواب آصف الدوله بهادر گذراند و با دختر میرزا علی خان برادر نواب سالار جنگ ازدواج کرد و بخاطر این وصلت بمصائب بسیار دچار گردید. دیوانی بزرگ دارد. ازوست:
کی آن در شمار شهیدان عشق است
که بر دل نشان خدنگی ندارد.
(قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا